سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاوران کتاب

سکه یک رو

در خلال یک نبرد بزرگ،  فرمانده ای قصد حمله به نیروی عظیمی از دشمن را داشت. فرمانده به پیروزی نیروهایش اطمینان کامل داشت،  ولی سربازان دودل بودند.  فرمانده سربازان را جمع کرد. سکه ای از جیب خود درآورد. رو به آنها کرد و گفت: سکه را بالا می اندازم اگر رو بیاید پیروز می شویم و اگر پشت بیاید شکست می خوریم.

بعد سکه را به بالا پرتاب کرد. سربازان همه با دقت به سکه نگاه کردند تا به زمین رسید .

سکه به سمت رو افتاده بود.

سربازان نیروی فوق العاده ای گرفتند و با قدرت به دشمن حمله کردند و پیروز شدند.

پس از پایان نبرد ،معاون فرمانده نزد او آمد و گفت:قربان !شما واقعا می خواستید سرنوشت این جنگ را به یک سکه واگذار کنید؟

فرمانده با خونسردی تمام گفت:بله! و سکه را به او نشان داد.

هر دو طرف سکه رو بود.

برگرفته از کتاب:درس های برگ از مدیران برجسته تالیف عاطفه حجازی