سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاوران کتاب

 کتاب «نورالدین پسر ایران» با 20 بار تجدید چاپ در صدر کتاب‌های پرتیراژ 4 ‌ماه ابتدای سال 91 قرار دارد.

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی: اطلاعات موسسه خانه کتاب نشان می‌دهد در 4 ماهه نخست سال جاری 18 هزار و 796 عنوان کتاب منتشر شده و کتاب «نورالدین پسر ایران» با 20 بار تجدید چاپ در صدر کتاب‌های پرتیراژ قرار دارد.

«نورالدین پسر ایران» کتاب خاطرات سید نورالدین عافی است؛ پسری شانزده ساله از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی که مانند دیگر رزمنده‌های نوجوان ایران با تلاش و زحمت فراوان رضایت والدین و مسئولین را برای اعزام به مناطق عملیاتی جلب کرد و از دی ماه 1359 -یعنی تنها سه ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی- به جبهه‌های نبرد با متجاوزان رفت. او حضور در گردان‌های خط‌‌شکن لشکر 31 عاشورا را به عنوان نیروی آزاد، غواص و فرمانده دسته و در جبهه‌های مختلف تجربه کرده و بارها مجروح شده است. نورالدین نزدیک به هشتاد ماه از دوران جنگ تحمیلی را علیرغم جراحات سنگین و شهادت برادر کوچک‌ترش سید صادق -در برابر چشمانش- در جبهه ماند و در عملیات‌های متعددی حضور داشت و جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس است.

 کتاب «نورالدین پسر ایران» که انتشارات سوره‌ مهر آن را در آذر ماه 1390 منتشر کرده، ششصدمین کتاب دفتر ادبیات و هنر حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی در 23 سال فعالیت این دفتر به حساب می‌آید. خاطرات سید نورالدین عافی را ابتدا در سال 1373، آقای موسی غیور طی 40 ساعت مصاحبه به زبان آذری ضبط کرد و خانم معصومه سپهری از سال 1383 کار پیاده‌سازی و تنظیم این مصاحبه‌ها را بر عهده‌ گرفت. ایشان برای فراهم آوردن این کتاب 700 صفحه‌ای شخصاً نیز چندین مصاحبه‌ی تکمیلی از صاحب خاطرات و همرزمان او گرفت.

  سید نورالدین در بیان انگیزه‌اش برای بازگویی خاطرات جنگ در آخرین برگ خاطراتش چنین گفته است:

 «اصلاً فکر نمی‌کردم گفتن خاطرات در این زمان اهمیت داشته باشد. هنوز حرف خاطرات جنگ و مصاحبه‌ها مطرح نشده بود. واقعیت این است من هم مرتب درگیر عوارض مجروحیت‌هایم بودم، اما سال 1373 یک شب خواب دیدم آقای خامنه‌ای ورقه‌هایی در دست دارد که می‌خواند و گریه می‌کند. من هم در آن اتاق بودم. کسی گفت این‌ها خاطرات یک جانباز 70 درصد است که 80 ماه در جبهه‌ها بوده و باز می‌گوید که در مورد جنگ کاری نکرده‌ام ... این خواب فکرم را مشغول کرده بود. احساس می‌کردم وظیفه‌ام در قبال آن‌چه در روزهای جنگ بر سر این مردم آمد، با گفتن این خاطره‌ها به سرانجام می‌رسد. بنابراین خاطرات هشت سال زندگی در متن جنگ را بازگفتم تا یاد آن لحظه‌های بی‌نظیر برای همیشه زنده بماند.»

http://www.ido.ir/a.aspx?a=1391052101