تا در آيينه پديدار آييعمري دراز در آن نگريستممن برکهها و درياها را گريستماي پريوارِ در قالبِ آدميکه پيکرت جز در خُلوارهي ناراستي نميسوزد! ــحضورت بهشتيستکه گريزِ از جهنم را توجيه ميکند،دريايي که مرا در خود غرق ميکندتا از همه گناهان و دروغشسته شوم.
و سپيدهدم با دستهايت بيدار ميشود.